از تعیین سرنوشت تا مقاومت در مقابل سرکوب
نویسندگان
چکیده
مشارکت در تعیین سرنوشت و مقاومت در مقابل سرکوب و اجرای آنها از سوی «مردم» تحت سلطه خارجی یا در یوغ دولت های سرکوبگر گویای آن است که مردم در نظام حقوق بین الملل تابع هستند. به دیگر سخن مردم در این نظام حقوقی اهلیت دارا شدن حق و تکلیف را دارند. از جمله آنکه می توانند خود حاکم بر مقدرات خویش باشند. طبیعی است که در زمان شناخت مقاومت در مقابل سرکوب دولت های استبدادی که ریشه در انقلاب های اجتماعی سده هیجدهم دارد، هنوز «تعیین سرنوشت» در مقابل سلطه استعماری در حقوق موضوعه مطرح نبود. این حق به ویژه با تدوین و تصویب منشور سازمان ملل متحد و در ماده یک آن سند در قالب اهداف ملل متحد به رسمیت کامل شناخته شد و حاصل اش ظهور پدیده استعمارزدایی وسیع به ویژه از آغاز دهه شصت قرن بیستم بود. اگرچه از این دو پدیده «تعیین سرنوشت» و «مقاومت در مقابل سرکوب» اغلب به عنوان «حق» یاد می شود اما این پژوهش در پی آن است که آیا آنها فقط «حق» هستند یا «تکلیف»؟ به نظر می رسد که با تحولات حقوق بین الملل این پدیده ها نه فقط در قالب «حق» بلکه به عنوان «تکلیف» نیز قابل طرح باشند. چون که اگر فقط «حق» محسوب شوند باید به این اصل نیز قائل بود که صاحب آن بتواند از آن اعراض کند. این در حالی است که امروزه به نظر می رسد که وجود مشروعیت دموکراتیک نظام های سیاسی به مثابه یک قاعده الزام آور حقوق بین الملل درآمده باشد؛ که این خود مستلزم عدم پذیرش موجودیت سلطه استعماری خارجی و نظام های سیاسی اقتدارگرای سرکوبگر است. این تحقیق در دو بخش تحت عناوین «تعیین سرنوشت به عنوان وسیله ای برای رهایی از سلطه استعماری» و «مقاومت در مقابل سرکوب به مثابه حربه ای برای آزاد شدن از سلطه اقتدارگرایی» انجام شده است. مطلب با فرجام سخن که بیانگر یافته های این پژوهش و پاسخ به سؤال مطروح در فوق است به پایان می رسد که همانا «تعیین سرنوشت» و «مقاومت در مقابل سرکوب» نه فقط «حق» که «تکلیفی» غیرقابل انتقال و چشم پوشی بوده، ذاتی حیات توأم با منزلت و کرامت «مردم» است.
منابع مشابه
حق تعیین سرنوشت؛ از ادعای سیاسی تا مطالبه حقوقی
جدایی کریمه از اوکراین، به پرسشهای کهنه حیات جدیدی بخشیده و انجام تحقیقات جدید را با لحاظکردن ماهیت حقوقی و سیاسی مفهوم حق تعیین سرنوشت ضروری کرده است. بر این اساس، مقاله حاضر، با تمرکز بر قضایای مختلف، تحول بعد داخلی حق تعیین سرنوشت و ابهامات آن را مورد بحث قرار میدهد و به این پرسش محوری میپردازد که حق تعیین سرنوشت در چارچوب حقوق بینالملل، بیشتر از رویههای سیاسی پیروی میکند یا از قواعد ...
متن کاملحق تعیین سرنوشت؛ از ادعای سیاسی تا مطالبه حقوقی
جدایی کریمه از اوکراین، به پرسش های کهنه حیات جدیدی بخشیده و انجام تحقیقات جدید را با لحاظ کردن ماهیت حقوقی و سیاسی مفهوم حق تعیین سرنوشت ضروری کرده است. بر این اساس، مقاله حاضر، با تمرکز بر قضایای مختلف، تحول بعد داخلی حق تعیین سرنوشت و ابهامات آن را مورد بحث قرار می دهد و به این پرسش محوری می پردازد که حق تعیین سرنوشت در چارچوب حقوق بین الملل، بیشتر از رویه های سیاسی پیروی می کند یا از قواعد ...
متن کاملگسترش مفهومی حق تعیین سرنوشت: از استقلال ملل تحت سلطه تا حق دمکراسی برای همه
اهمیت آزادی انسان ها در تعیین مقدورات خود ارزشی است که از اواخر قرن هجده و به دنبال جنگ های استقلال آمریکا و انقلاب فرانسه بیشتر مورد توجه بشریت و جوامع سیاسی قرار گرفته است؛ ولی نهادینگی حقوقی و تقنین بین المللی این ارزش پس از جنگ جهانی اول و در قرارداد ورسای متظاهر شد. تحول مفهومی حق تعیین سرنوشت در حقوق بینالملل در سه بستر تاریخی قابل طرح است. در ابتدا، هدف این ایده مشروعیت دادن به تجزیه ...
متن کاملابتنای مقاومت مردم فلسطین بر حق تعیین سرنوشت و تعهدات جامعۀ بینالمللی در قبال آن
مردم فلسطین طی بیش از نیم قرن گذشته از حق تعیین سرنوشت خود محروم بودهاند و تحت اشغال نظامی در اسفناکترین وضعیت انسانی زندگی میکنند. هیچیک از تلاشهای بهعملآمده در جهت استقلال و آزادی مردم فلسطین نتیجه نداشته است. بهرغم آنکه کشورهای غربی مقاومت و مبارزات این مردم را اقدامات تروریستی تلقی میکنند، اسناد مختلف بینالمللی، اعم از اسناد حقوق بشری و قطعنامههای مجمع عمومی ملل متحد، حق تعیین سر...
متن کاملحق حاکمیت و تعیین سرنوشت از منظر فقه سیاسی شیعه
فقه اسلامی بر خلاف برخی تصورات، دانشی تکلیفمحور نیست و مباحث مربوط به حقوق شخصیه افراد، بخش مهمی از گفتوگوهای فقهی را به خود اختصاص داده است؛ لکن به نظر میرسد بحث از حقوق سیاسی افراد جامعه مانند حق حاکمیت سیاسی و تعیین سرنوشت که یکی از مهمترین حقوق مشترکه نوعیه محسوب میشود، مسئلهای نسبتاً جدید در فقه سیاسی شیعه است که همراه با ورود اندیشههای مدرن به ساحت تفکر اسلامی مورد توجه واقع شده است...
متن کاملگسترش مفهومی حق تعیین سرنوشت: از استقلال ملل تحت سلطه تا حق دمکراسی برای همه
اهمیت آزادی انسان ها در تعیین مقدورات خود ارزشی است که از اواخر قرن هجده و به دنبال جنگ های استقلال آمریکا و انقلاب فرانسه بیشتر مورد توجه بشریت و جوامع سیاسی قرار گرفته است؛ ولی نهادینگی حقوقی و تقنین بین المللی این ارزش پس از جنگ جهانی اول و در قرارداد ورسای متظاهر شد. تحول مفهومی حق تعیین سرنوشت در حقوق بین الملل در سه بستر تاریخی قابل طرح است. در ابتدا، هدف این ایده مشروعیت دادن به تجزیه ام...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
عنوان ژورنال:
تحقیقات حقوقیجلد ۲۰۱۷، شماره ۷۶، صفحات ۰-۰
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023